اول شخص: مبارزه با قاچاق انسان در مالاوی |

خبر

من یک جوان ، تازه فارغ التحصیل رشته حقوق بودم که برای اولین بار وحشت قاچاق انسان را تجربه کردم. سال 1998 بود. من در یک سازمان غیردولتی حقوق بشر کار می کردم و در کارگاهی در آفریقای جنوبی شرکت می کردم. یک راننده تاکسی در مورد دو دختر از کشورم که در یک بار در ژوهانسبورگ کار می کردند به من گفت. او بسیار نگران آنها بود.

آنها خواهر بودند و فقط 14 و 16 ساله بودند. من با آنها ملاقات کردم و متوجه شدم که آنها از مالاوی به آفریقای جنوبی قاچاق شده اند و مجبور شده اند به عنوان روسپی کار کنند. آنها از نظر جسمی و روحی در وضعیت وحشتناکی به سر می بردند.

من موفق شدم ترتیب بازگشت آنها به مالاوی را بدهم. امروز ، یکی از خواهران به عنوان حسابدار و دیگری به عنوان سرمربی در یک مدرسه ابتدایی کار می کند. ما در تماس بودیم و آنها هنوز هم مرا به عنوان ‘پدر’ خود می بینند.

این برخورد مرا ترغیب کرد که کارم را به مبارزه با قاچاق انسان اختصاص دهم و پس از تصویب پروتکل قاچاق انسان در سازمان ملل در سال 2005 توسط مالاوی ، من عضو کمیسیونی شدم که اولین قانون ملی قاچاق انسان را تدوین کرد. از سال 2015 به اجرا درآمد.



UNODC

Maxwell Matewere ، در مورد تهدید قاچاق انسان به یک جامعه محلی در مالاوی سخنرانی می کند.

سالانه صدها نفر قاچاق می شوند

قاچاق انسان در کشور من یک مشکل بزرگ است ، اما در آن زمان ، آگاهی کمی در مورد این جنایت وجود داشت. هر ساله صدها مرد ، زن و کودک ، عمدتاً از مناطق روستایی ، برای کار اجباری و استثمار جنسی تجاری در داخل ، از طریق و خارج از کشور قاچاق می شوند.

اما اکنون کشور من از روش قانونی برای محکومیت قاچاقچیان مناسب و حمایت و حمایت از قربانیان برخوردار است. این یک گام بزرگ به جلو است. وظیفه من این است که از اجرای قانون مبارزه با قاچاق انسان و برنامه اقدام ملی حمایت کنم ، که با کمک UNODC تهیه و به روز شده است.

من برای آموزش ، مربیگری و مربیگری مقامات اجرای قانون که به پرونده های قاچاق انسان رسیدگی می کنند ، به سراسر کشور سفر می کنم. من توضیح می دهم که چگونه آنها می توانند از قوانین برای کشف موارد ، شناسایی و محافظت از قربانیان و پیگردهای قانونی جنایتکاران استفاده کنند.

مقاماتی که به پرونده های قاچاق انسان رسیدگی می کنند – افسران پلیس ، ناظران مرزی ، افسران مهاجرت و بازرسان – تشویق می شوند که حقوق بشر و نیازهای قربانی را در اولویت قرار دهند و من با مددکاران اجتماعی کار می کنم که به قربانیان در مسیر بهبودی کمک می کنند ، از جمله بازماندگان شجاع که به عنوان شاهد در پرونده های دادگاه خدمت می کنند.



© سیبیل دژاردین / IOM

قربانی سابق قاچاق انسان در موریتانی.

من از جوامع روستایی بازدید می کنم ، جایی که با رهبران سنتی دهکده در مورد قاچاق انسان و ترفندهای قاچاقچیان صحبت می کنم: این افراد در جوامع خود قدرت زیادی برای تأثیرگذاری بر تغییر رفتار دارند. من همچنین برای آگاهی از مردم در مورد جرم از مدارس ، مراکز بهداشتی و کلیساها بازدید می کنم. کار در سازمان ملل برای دریافت بازخورد دلگرم کننده از شرکت کنندگان در جلسات آموزشی و نمایشگاه های من بسیار ارزشمند است.

تاباندن نوری به جنایتی پنهان

من می بینم که کار من از طریق تعداد روزافزون قربانیان نجات یافته از قاچاقچیان انسان ، تعداد دستگیری های صورت گرفته و پرونده هایی که با موفقیت پیگرد قانونی دارند ، کار من موثر است.

چندین پرونده درگیر من شده است که به آنها افتخار می کنم. اینها شامل نجات قربانیان استثمار کار مالاویایی از کویت و عراق و بازگشت ایمن آنها به خانه و نجات مردانی از نپال است که به مالاوی قاچاق شده بودند. و پس از راهنمایی من در این تابستان ، نجات های اخیر قربانیان جوان ازدواج های اجباری و فحشا وجود دارد.

برخی از پرونده هایی که من کار کردم توسط وکلا و دادستان ها نقل می شود. آنها همچنین توسط سرویس های پلیس مالاوی در برنامه درسی خود برای جذب افراد جدید استفاده می شوند.

در کشور من و در سطح بین المللی از من به عنوان “قهرمان” یاد می شود. در اوایل سال جاری ، من توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده مورد افتخار قرار گرفتم. اما ، برای من ، بهترین پاداش این است که ببینم چگونه کار من توجه مورد نیاز ملی ، منطقه ای و جهانی را به قاچاق انسان جلب کرده است ، که اغلب یک جرم پنهان است.



UNODC

ماکسول مترو (سمت چپ) ، کارشناس پیشگیری از وقوع جرم در اداره مواد مخدر و جرم سازمان ملل (UNODC) ، هنگام تحقیق در مورد ادعاهای قاچاق انسان در مالاوی ، توسط دو مقام همراه است.

ماکسول های بیشتری در مالاوی مورد نیاز است

اکنون سیاست گذاران قاچاق انسان را به عنوان موضوعی که نگرانی فزاینده ای دارد و باید مورد توجه قرار گیرد ، تشخیص داده و رسانه ها در مالاوی اکنون نقشی اساسی در برجسته سازی قاچاق انسان دارند. من وظیفه خود می دانم که اطمینان حاصل کنم فقط یک ماکسول وجود ندارد ، بلکه بسیاری از ماکسول ها وجود دارد. من می خواهم افراد بیشتری را آموزش دهم تا کشور من بتواند به طور موثر به این جنایت ظالمانه پاسخ دهد.

با کار خود می توانم تغییر ایجاد کنم و در مقابل افراد آسیب پذیر بایستم و از قاچاق انسان جلوگیری کنم. این همان چیزی است که انگیزه من و تمایل به کمک به قربانیان است ، رنج آنها واقعاً نگران من است.

بعضی اوقات کار من از نظر احساسی بر من تأثیر می گذارد. من چیزهای وحشتناکی می بینم ، من س questionال می کنم که چگونه مردم می توانند چنین اقداماتی را انجام دهند ، به ویژه به کودکان بی گناه. اما من قادر هستم بین زندگی خصوصی و کاری خودم تعادل برقرار کنم.

من سه فرزند دارم ، یک پسر 13 ساله و دو دختر هفت و چهار ساله. وقتی در خانه هستم ، وقت را با آنها می گذرانم. آخر هفته ها همه به کلیسا می رویم. همسرم و بچه ها وقتی مجبور به مسافرت می شوم واقعاً دلم برای من تنگ می شود. دو فرزند بزرگ از کاری که من انجام می دهم آگاه هستند ، اما من موارد خاصی را با آنها در میان نمی گذارم.

به تازگی از دختر هفت ساله ام در مدرسه خواسته شده است كه تصویری از یك شخص مشهور را بیاورد و او به دلیل كاری كه انجام می دهد از من عکس گرفت و به كلاس گفت پدرش قهرمان است.