کریگ کوبن رئیس سابق بازارهای سرمایه جهانی در بانک آمریکا و اکنون مدیر عامل در Seda Experts است که یک شرکت شاهد خبره متخصص در خدمات مالی است.
امروز بیستمین سالگرد “حل و فصل جهانی تضاد منافع بین بانکداری تحقیقاتی و سرمایه گذاری” است. در آن زمان به عنوان یک اصلاح مهم برای پاکسازی وال استریت اعلام شد، امروز دلیلی برای جشن گرفتن نخواهد بود.
در آوریل 2003، ده بانک سرمایهگذاری یک تسویه حساب 1.4 میلیارد دلاری را با مجموعهای از تنظیمکنندههای ایالات متحده، به رهبری الیوت اسپیتزر، دادستان کل وقت نیویورک، امضا کردند و با اصلاحات ساختاری عمده برای جدا کردن تحقیقات سهام از بانکداری سرمایهگذاری موافقت کردند.
به طور خلاصه، حل و فصل جهانی. . .
● تعاملات ممنوع بین بانکداران سرمایه گذاری و تحلیلگران تحقیقات سهام، به جز در شرایط محدود و کنترل شده.
● بانک سرمایه گذاری را از اظهار نظر در پرداخت غرامت تحلیلگر منع کرد.
● وعده های غیرقانونی تحقیق مطلوب. و
● حضور تحلیلگران تحقیقاتی در نمایشگاه های عرضه اولیه سهام یا نمایشگاه های جاده ای با بانکداران سرمایه گذاری ممنوع شد.
اسپیتزر پس از رسوایی که او را مجبور به استعفا از فرمانداری ایالت نیویورک در سال 2008 کرد، هاله اخلاقی خود را از دست داد. اما لازم به یادآوری است که جنگ صلیبی او دو دهه پیش از حمایت مردمی بینظیر برخوردار بود و خیلی قبل از رسیدن به او لقب “کلانتر وال استریت” را به خود اختصاص داد. به عنوان مشتری VIP شماره 9 کلاب امپراتورها منتشر شد.
تحقیقات NYAG به این نتیجه رسید که تحلیلگران تحقیقاتی، نه از روی اعتقاد واقعی، بلکه برای دلجویی از بانکداران سرمایه گذاری و مشتریان شرکتی آنها، سهام را تبلیغ می کردند. این روایت پس از فروپاشی حباب دات کام به شدت طنین انداز شد. سرمایهگذاران متحمل زیانهای هنگفتی میشدند، و از نظر سیاسی مقصر دانستن تحلیلگران سازششده به جای قبول این موضوع که بیشتر مردم سرمایهگذاران خیلی خوبی نیستند، مصلحتتر بود.
پس آیا استقرار جهانی تحقیقات را بهتر کرده است؟
بازرس ایمنی نیروگاه هسته ای هومر جی سیمپسون یک بار الکل را به عنوان “علت و راه حل همه مشکلات زندگی” توصیف کرد. همین را می توان در مورد اصلاحات اسپیتزر و مشکلات مربوط به تحقیقات حقوق صاحبان سهام نیز گفت.
بحث اینکه سرمایه گذاران در حال حاضر بیشتر از قبل از 2003 به پژوهش اهمیت می دهند، سخت است. امروزه مانند قبل، مدیران دارایی ممکن است از پیشبینیها یا مدلهای تحقیقاتی برای صرفهجویی در زمان استفاده کنند، اما عمدتاً توصیههای خرید/فروش/نگهداری را نادیده میگیرند و کار خود را برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری انجام میدهند. تجربه در اروپا – جایی که قوانین Mifid II تحقیقات را مجبور میکند از اجرای تجارت جدا شود – نشان میدهد که مدیران صندوق به اندازه کافی برای تحقیقات جانبی ارزش قائل نیستند که هزینه زیادی برای آن بپردازند.
در مورد اینکه آیا تحقیقات اصلاً بهبود یافته است یا خیر، نظرات به شدت تقسیم شده است. بسیاری با فرانک کواترون، بانکدار سرمایهگذاری فناوری، موافقند که بهترین تحلیلگران بانکها را برای کار سودآورتر در سمت سرمایهگذاری ترک کردهاند:
و اکثر سرمایه گذاران نهادی تحقیقات خود را انجام می دهند و دیگر به تحقیقات فروش تکیه نمی کنند.
– فرانک کواترون (@FrankQuatrone) 2 اکتبر 2019
توییت Quattrone یک تعمیم بزرگ است، اما درست است که با قطع رابطه بین کارمزدهای بانکداری سرمایه گذاری و جبران خسارت تحلیلگران، تسویه حساب جهانی بخش های تحقیقاتی را تحت فشار قرار داد در زمانی که تجمیع مدیران صندوق و نرخ کمیسیون پایین از قبل بر منابع در دسترس برای حمایت فشار وارد می کرد. تحقیق کارگزار
تحقیقات حقوق صاحبان سهام امروزه ممکن است به وضوح بهتر نباشد، اما حداقل ممکن است صادقانه تر باشد. بازرسان NYAG ایمیلهای تحلیلگرانی را کشف کرده بودند که ظاهراً سهامهایی را که در انظار عمومی توصیه میکردند تحقیر میکردند و آنها را با القابی مانند «POS» نامیدند. [piece of shit]”، “بشکه پودر” و “تکه آشغال”. این گزیدههای ایمیل تحریکآمیز احتمالاً از متن خارج شده بودند، اما تصور عدم صداقت فکری باقی ماند. فقط این احتمال که تحلیلگران ممکن است یک چیز فکر کنند و چیز دیگری بگویند، مدل کسب و کار را بی اعتبار کرد.
اما در تلاش برای بازگرداندن یکپارچگی تحقیقات، حل و فصل جهانی تضاد جدیدی را ایجاد کرد که پزشکان و مشتریان به زودی آن را غیرقابل تحمل میدانستند: اینکه یک بانک میتواند نظرات کاملاً متفاوتی در درون خود درباره یک شرکت داشته باشد. این است آخر چیزی که مشتریان می خواهند
یک شرکت یک بانک سرمایه گذاری را استخدام می کند تا مناقصه خود را انجام دهد – تا داستان خود را برای سرمایه گذاران تعریف کند. هیچ مشتری نمی خواهد بانکی را استخدام کند، اما بعداً متوجه می شود که تحلیلگر تحقیقاتی نسبت به بانکداران سرمایه گذاری دیدگاه منفی تری نسبت به شرکت دارد. شرکتها تمایل دارند تعهدات بازار سرمایه و M&A را از بانکهایی که تحلیلگران آنها «نفوذات منفی نگریستهاند» دور کنند، حتی اگر تیم پوشش بانکی سرمایهگذاری را دوست داشته باشند.
بنابراین، در بیست سال گذشته تلاشهای پیچیده و پیچیدهای برای همسو کردن بانکداری سرمایهگذاری و تحقیقات صورت گرفته است – بدون نقض توافقنامه اسپیتزر.
به عنوان یک موضوع کلی، بانکداران سرمایهگذاری میتوانند با یک تحلیلگر تنها با حضور یک مشاور تطبیق صحبت کنند. آنها می توانند (مودبانه) نظرات تحلیلگر را پرس و جو کرده و بررسی کنند، اما اگر بانکداران برای تأثیرگذاری بر تحلیلگر چیزی بگویند، مشاور بحث را متوقف می کند. وظیفۀ رئیس این است که از کلاه قرمزی تحقیق در برابر گرگ بد بزرگ بانکداری سرمایه گذاری محافظت کند، و هر همراهی که من تا به حال با آنها سروکار داشته ام، این نقش را بسیار جدی گرفته است.
در همین حال، شرکت ها به دنبال راه حلی هستند. برای مدتی آنها با تحلیلگرانی مصاحبه میکردند (یا از «مشاور مستقل IPO» خود میخواستند مصاحبه کند) از ارائه بانکدار سرمایهگذاری دور بودند تا بدانند دیدگاه تحقیق چگونه خواهد بود.
با این حال، تنظیمکنندهها نگران بودند که این مصاحبهها فشار بیرویه بر تحلیلگران وارد کند. بنابراین Finra این رویه را در ایالات متحده متوقف کرد و مصاحبه با تحلیلگران را در طول «دوره درخواست» ممنوع کرد و بانکهایی را که برای شرکت Toys «R» Us IPO انجام میدادند جریمه کرد زیرا اجازه میداد تحلیلگرانشان توسط شرکت و صاحبان سهام خصوصی مصاحبه شوند.
مشتریان بدون نگرانی، به دنبال راههای جدیدی برای ارزیابی تحلیلگران هستند، برای مثال با درخواست جلسات توجیهی بخش قبل از هر فرآیند ارائه. بانکداران سرمایه گذاری همچنین در ابتدا با تحلیلگران درباره شرکت ها بحث می کنند تا آنها متوجه رویکرد تحلیلگر شوند. (آنها باید مراقب باشند که نظرات تحلیلگر را به مشتری نگویند، مبادا به عنوان نویدبخش پوشش تحقیقاتی مثبت تلقی شود.)
همچنین داستانهایی وجود دارد که تحلیلگران با شرکتها تماس میگیرند تا خود را خشنود کنند، زیرا آنها گزارشی از رسانهها در مورد عرضه اولیه اولیه سهام در آینده را خوانده بودند. همچنین شایعه شده است که شرکت ها با تحلیلگران با رتبه بالا ارتباط برقرار کرده اند. به عبارت دیگر، سایر بازیگران با دور نگه داشتن بانکداران سرمایه گذاری از تحلیلگران، خلاء باقی مانده را پر کرده اند.
آیا این دورهای پایانی بر خلاف روح دیکته اسپیتزر است؟
در سال 2003، رگولاتورها گزینه وادار کردن بانکهای سرمایهگذاری به کنار گذاشتن واحدهای تحقیقاتی خود را در نظر گرفتند – و آن را خیلی مخلکننده رد کردند. با بانکداری تحقیقاتی و سرمایه گذاری که زیر یک سقف نشسته است (حتی اگر با دیوار چینی جدا شده باشد)، برای یک شرکت عجیب به نظر می رسد که یک بانک را برای بازاریابی سهام خود استخدام کند بدون اینکه بداند تحلیلگر آن بانک چه فکری می کند. هیچ کس تضمینی برای پوشش تحقیقاتی مطلوب نمی خواهد. در عوض، شرکتکنندگان معامله میخواهند مطمئن شوند که تحلیلگر بخش را درک میکند و مشتاق است روی پیشنهاد کار کند.
این تمایز – بین تأثیرگذاری بر یک تحلیلگر و ارزیابی همسویی دیدگاه – خوب است. شاید برای برخی خیلی خوب باشد، اما برای فعال کردن تحقیقات کارگزار برای ایفای نقش در معاملات بانکداری سرمایه گذاری در دوران پس از تسویه، بسیار مهم بوده است.
بیست سال بعد، بانکها همچنان در تلاش هستند تا از استقلال تحقیقاتی محافظت کنند و اطمینان حاصل کنند که بانکداری تحقیقاتی و سرمایهگذاری با یکدیگر تضاد ندارند. این تنش به این زودی ها از بین نمی رود.
بیشتر خواندن:
– زحمت و دردسر کنار فروش (FTAV)
– بخرم؟ فروش؟ نگه دارید؟ حذف! (FTAV، 2007)