ChatGPT – و دیگر فناوریهای هوش مصنوعی مولد – از نظر استعداد و منابع محاسباتی آنقدر گران هستند که تنها شرکتهای بزرگ قادر به توسعه و استقرار آنها هستند. این خطر جذب صنعتی در یک فناوری کلیدی را به همراه دارد که به بلوک ساختمانی بسیاری از محصولات و خدمات آینده تبدیل میشود و شرکتهای نوپا، دانشگاهیان و حتی دولتها را از بین میبرد («انقلاب هوش مصنوعی، «تسخیر صنعتی» خطر از دست دادن کنترل عمومی را به همراه دارد»، Inside Business، مارس 24).
چگونه میتوانیم نخبگان Big Tech را از استفاده از هوش مصنوعی مولد برای به دست آوردن سهم بیشتری از سود و ورود بیشتر به زندگی ما جلوگیری کنیم؟ سیاست هوشمند باید بین حمایت از توسعه این فناوریهای خیرهکننده توسط شرکتهای بزرگی که به بهترین شکل قادر به توسعه آنها هستند و باز کردن دسترسی به آنها برای بازیگران کوچکتری که میخواهند از آنها برای ایجاد محصولات و خدمات جدید استفاده کنند، تعادل برقرار کند.
ضد انحصار در اینجا نقشی را ایفا می کند: با ممنوع کردن قراردادهای انحصاری در مورد این فناوری ها، تضمین دسترسی آزاد به “ماژول های” عملکرد مولد هوش مصنوعی (به عنوان مثال از طریق رابط های برنامه نویسی برنامه های کاربردی باز)، و ممنوعیت غیررقابتی که مانع از کارمندانی می شود که می دانند چگونه این فناوری ها را بسازند. از شرکت های جابجایی اما جامعه ضد انحصار قبل از اینکه بتواند این نقش را برعهده بگیرد نیاز به تغییر در طرز فکر دارد: نوآوری را به عنوان فرآیندی برای به اشتراک گذاشتن دانش و قابلیت ها (و نه به عنوان نتیجه ای که افراد به دنبال انگیزه های خود هستند) و مداخله در بازارها قبل از بروز مشکلات رقابتی. (به جای بعد از آن).
اگر جامعه ضد انحصار بتواند این تغییر را انجام دهد، میتواند فرصتها را در این مرز صنعتی به طور گسترده توزیع کند و از سلطه آن توسط عده معدودی جلوگیری کند.
کتان آهوجا
کاندیدای DPhil، دانشگاه آکسفورد
آکسفوردشایر، انگلستان