هیلاری مانتل: “من فکر می کنم نوشتن به عنوان صحنه خطر”

خبر

کازوئو ایشی گورو ، داستان نویس ، در مراسم جایزه بوکر ماه گذشته اظهار داشت: “در طول سالها ، آنچه من در مورد این جایزه قدردانی کرده ام این است که کارنامه نویسنده ای را که بسیار درخشان اما بسیار دور از مورد توجه واقع شود. “

در سال 2009 ، آن چراغ به هیلاری منتل افتاد. او در اواخر دهه پنجاه بود ، تالار گرگ دوازدهمین کتاب او ، دور از نام خانوادگی است. اما سپس سه گانه توماس کرامول او همه چیز را تغییر داد. سه سال بعد ، کتاب بعدی ، بدن ها را بالا بیاورید، برای او یک بوکر دوم به دست آورد. هنگامی که عنوان نهایی ، آینه و نور، در ماه مارس منتشر شد ، طرفداران نیمه شب در باران صف می گیرند تا نسخه خود را دریافت کنند.

او اکنون 68 ساله است و یک ستاره است. به گفته Nielsen BookScan ، این سه گانه به تنهایی 1.9 میلیون نسخه در انگلیس به فروش رسیده است. دو کتاب اول در زمینه اقتباس تلویزیونی BBC ساخته شده است ، در حالی که نسخه Royal Royal Shakespeare به Broadway رسیده است. این سه گانه تاریخ را با سرعت تنظیم می کند. مانتل از ظهور کرامول از پسر آهنگر به یکی از قدرتمندترین مردان دربار هنری هشتم نقشه می کشد. با بافتن تحقیق و تخیل حیرت انگیز ، ترحم او مدهای زمان حال گذشته را از نو آغاز کرد.

وقتی از طریق زوم با منتل از خانه اش در بودلی سالترتون ، دوون صحبت می کنم ، به او تبریک می گویم. کاملاً سال بوده است – کاملاً دهه. آیا آسان است ، می پرسم ، خاموش کردن انتظار هنگام نوشتن؟

هیلاری مانتل در امضای کتابی برای “آینه و نور” ، عنوان نهایی سه گانه توماس کرامول. هواداران نیمه شب در باران صف کشیده بودند تا نسخه ای از آن را دریافت کنند © گتی ایماژ

وی با رد این ایده با یک واقعیت نرم ، گفت: “من زیاد در مورد استقبال فکر نمی کنم.” “من هفته ها می روم بدون اینکه به آن فکر کنم. . . وقت من با اختراع بسیار سرگرم شد. . . زندگی نوشتن و زندگی شغلی شما وجود دارد – و از نظر من آنها کاملاً جدا هستند. “

زایمان منتل اندازه گیری می شود. چشمانش کاملاً باز شده و ابروهایش را در نیم ماه باریک خم کرده اند. بیان او گسترده است: آماده برای ملاحظات جدید. او غالباً لبخند می زند ، استخوان های گونه مشخص است. وی ادامه می دهد: “هر روز کاری مانند روز اول شماست ،” در واقع جایزه به اعتماد اعتماد نمی کند ، بلکه با تمرین اعطا می شود. “

اکنون نویسنده 16 کتاب از جمله رمان ها ، داستان های کوتاه و خاطراتش ، مانتل در میان چیزهای دیگر به بررسی کلیسای کاتولیک روم ، یک غول ایرلندی و ترور خیالی مارگارت تاچر پرداخته است. رمان او در سال 2005 فراتر از سیاه به دنبال یک روانپزشک ، آلیسون ، که مورد آزار و اذیت کودکی قرار می گیرد و زندگی او را به عنوان روحی شلوغ می کنند. مانتل می گوید ، “این یک تمرین بزرگ لرزشی برای سه گانه بود ، اگرچه من در آن زمان نمی دانستم که چنین کاری کردم.” “این همه چیز بود ، چگونه مرده ها می توانند صحبت کنند؟”

من به او می گویم که هم پوشانی بین نحوه توصیف روشن بینی در من متأثر شد فراتر از سیاه و تجربه نوشتن من سخنان او را به او نقل می کنم ، از زمانی که آلیسون در حال توصیف نحوه خواندن کارت های تاروت است: “شما نمی دانید چه می خواهید بگویید. شما حتی راه خود را تا انتهای جمله نمی دانید. شما چیزی نمی دانید سپس ناگهان شما می دانید. شما باید کور راه بروید. و تو با یک سیلی به حقیقت قدم می گذاری. “

اقتباس کمپانی رویال شکسپیر از “Wolf Hall” و “Bring Up The Bodies” از استراتفورد-آن-آون به West End لندن و سپس به برادوی منتقل شد ، جایی که نمایش ها “Wolf Hall Parts 1 and 2” نام داشت © Alamy

Rylance (راست) در 'Wolf Hall' BBC (2015)

اقتباس شش قسمتی تحسین برانگیز بی بی سی ‘Wolf Hall’ (2015) با بازی مارک رایلنس (سمت راست) در نقش توماس کرامول و دمیان لوئیس در نقش هنری هشتم © Alamy

مانتل می گوید: “من فکر می کنم که تو آن را گفته ای ، واقعاً”. تصویری از شکسپیر روی دیوار پشت سر او آویزان است ، کمی مبهوت. “شما باید به آنچه نمی فهمید اعتماد کنید ، و باید هنگام انجام راه رفتن در تاریکی آماده انجام آن باشید. این ممکن است تا پایان یک جمله باشد ، یا ممکن است به مدت 15 سال در تاریکی راه برود. “

تسلط مانتل در اطراف حرفه و حرفه اش چشمگیر است ، اما جای تعجب ندارد. او تمرین دارد اما از نظر تاریخی نیز بینا بوده است. اولین کتابی که وی نوشت رمانی بود که در جریان انقلاب فرانسه تنظیم شد. توسط ناشران رد شد ، بنابراین او آن را ذخیره کرد ، و داستانهای معاصر را به عنوان وسیله ای برای عبور پا از در نوشت. سرانجام ، پنجمین کتاب منتشر شده او شد – مکانی با ایمنی بیشتر.

شهود او باورنکردنی به نظر می رسد تا زمانی که صحبت او را می شنوید. او قانع کننده ، خردمند ، متفکر است. صدای او به نظر می رسد انگار از گلو کم عمق می آید اما گفتارش درازمدت حلقه می شود ، مانند شعبده بازی که از آستین آنها مواد را بیرون می کشد.


همچنین آینه و نور، امسال چهارمین املاک منتشر شد قطعات مانتلی، مجموعه ای از مواردی که وی از سال 1987 در لندن ریویو بوکز نوشته است. از جمله مقالات گسترده ، می توان به یادداشتهای مربوط به زندگی خود اشاره کرد. دفتر خاطرات او ، مانند خاطراتش در سال 2003 دست کشیدن از شبح، کاوشگر ، صریح و بازیگوش هستند – علاقه مند به تجربه کردن هستند. آیا او فکر می کند که می توان زندگی را سنجاق کرد؟ آیا خاطرات می توانند آن را کاملاً به صفحه تبدیل کنند؟

او می گوید: “فکر می کنم بخشی از نکته خاطرات این است که بگویم ، من اکنون این کار را در حد توان خود انجام داده ام.” “اما یک معما خاص باقی مانده است. اگر باقی نمی ماند. . . به سختی ارزش گفتن دارد. هر چیزی را که می توانید توضیح دهید ، می توانید توضیح دهید و اهمیت خود را از دست می دهد. “

او طوری بیان می کند که گویی در حال بازگو کردن یک داستان ارواح است و از لذت ابهام لذت می برد. “شما می خواهید به خواننده بگویید: بله ، این بود ، آن بود ، اما این تمام چیزی نبود که بود.”

این دلیل غیرقابل توجیهه با لباسهای مختلف به خاطرات خود راه می یابد – “یک قسمت از دوران کودکی تماس با شر” وجود دارد که در آن ، او به طرز زود گذر ، حضور شومی را می بیند. (او به من می گوید که اغلب اوقات این موضوع را بیان می کند ، اما هنوز هم نمی تواند بگوید که چه چیزی بود.) در یک دوره طولانی تر ، او با آندومتریوز ، یک وضعیت ناتوان کننده رحم مبارزه می کند. این بسیار مهم است که مبتلایان بسیار زود تشخیص داده می شوند ، اما علائم وی که از پریود آغاز شده بود ، مدام مورد بی توجهی قرار گرفت و باور نمی شد ، بدرفتاری و عوارض جانبی داروهای مورد نیاز وی بدتر می شد.

او پس از جستجوی کتاب درسی در اواخر بیست سالگی ، وضعیت خود را کشف کرد. هنگامی که او این موضوع را با یک متخصص پزشکی مطرح کرد ، آنها موافقت کردند و صمیمانه از او پرسیدند: ببخشید ، آیا باید به عنوان دکتر به شما خطاب کنم؟

در دفتر خاطرات LRB از سال 2010 ، مانتل می نویسد: “من شیفته مرز بین نوشتن و بقای جسمی هستم.” در بیمارستان ، بعد از جراحی عادی که جدی شد ، قرص هایی که دور از دسترس بودند ، برای آوردن تلاش بیش از حد احساس می شد ، اما او همیشه می توانست قلم خود را برداشته و بنویسد.

او می گوید: “من واقعاً احساس می کردم تا زمانی که بتوانم به نوشتن ادامه دهم نمی خواهم بمیرم.” لحن او به طرز چشمگیری کمرنگ است. او می خندد: “و من به نوعی روی دفتر خود دراز کشیدم تا جلوی گرفتن آن را بگیرم.” “ایده نوشتن و جوهر و خون در ذهن من بسیار ذوب شد.”

محافظت – نگه داشتن یک دفترچه یادداشت نزدیک ، اطمینان از اینکه کسی آن را استفاده نمی کند – مرا به عنوان یک لحظه خاص متصل می کند دست کشیدن از شبح. دکتر دانشگاه وی با اطمینان از اینکه علائم خود را تصور می کند ، او را به یک کلینیک بهداشت روان می فرستد. با در دست داشتن نوشتن او ، او ترسیده و خواستار آن می شود که دست از کار بکشد. مانتل می نویسد که “او بیشتر از هر چیزی که من از او شنیده ام انرژی صرف این سخنان کرد”.

آیا او فکر می کند این موضوع به این دلیل است که نوشتن تا این حد با بقا ارتباط دارد؟ آیا این سرکشی است؟ مانتل پاسخ می دهد: “وقتی به من گفتند كه آن را به عنوان یك دختر ، من بلافاصله آن را به عنوان یك مزخرف عاشقانه تشخیص دادم [said by] کسی که کاملاً فرصتی برای درک خلاقیت نداشت. “

هیلاری مانتل: ‘روزهایی وجود دارد که صحنه بزرگی در حال آمدن است و مانند رفتن به سیرک روم است. شبکه کوچک و مثلث خود را دارید و همه در آنجا خروشان هستند “© الی اسمیت / کانتور توسط گتی ایماژ

من شروع به صحبت می کنم اما او حرف هایش را قطع می کند و جملات سریع می رسند. “فقط به ذهنم خطور کرده است ، امروز برای اولین بار با شما صحبت می کنم: او احتمالاً فکر می کرد که من در مورد او می نویسم! “شرط می بندم شما فکر می کنی این آهنگ مربوط به تو است ، نه!” “او آزادانه می خندد. تحقق در صدای او وجود دارد: سریع ، واضح ، بلند. “این فقط با من کلیک شده است!” او فریاد می زند. “او احتمالاً فکر می کرد که در زندگی من بسیار بزرگتر از آنچه که واقعاً رخ داده است. واقعاً او مگسی بود که من آستینم را می کشیدم. ”

زنان سال 2020

FT از سیاستمداران و داستان نویسان گرفته تا دانشمندان و فعالان ، زنان تغییر دهنده بازی امسال را نمایش می دهد. در اینجا چند مورد برای مراقبت وجود دارد:

2 دسامبر: جین فریزر ، مدیر عامل بعدی سیتی گروپ

3 دسامبر: اورسولا فون در لاین ، رئیس کمیسیون اروپا

3 دسامبر: گرتچن ویتمر ، فرماندار میشیگان

3 دسامبر: پروفسور سارا گیلبرت ، متخصص واکسیناسیون آکسفورد

4 دسامبر: میوشیا پرادا ، طراح لباس

4 دسامبر: Patrisse Cullors ، بنیانگذار Black Lives Matter

چیزی را به یاد می آورم که او قبلاً گفته بود. اگر یک حافظه قابل توجه است ، بنابراین همیشه چیزهای بیشتری برای کشف وجود دارد. اینجاست ، زندگی در عمل ، گذشته به شکلی دیگر ظاهر می شود.

ثابت شده است که آن دکتر یک احمق است ، اما با گفتن این حرف من را کتک می زند. “وقتی به آن ممنوعیت نگاه می کنم ، فکر می کنم که موفقیت بهترین انتقام است. اگر کسی این روند را تحت کنترل منطقی قرار داده باشد. . . و آن را به یک مسیر شغلی تبدیل کردم ، خوب من آن شخص هستم. ”

او لبخند میزند. من در هنگام صحبت این احساس را دارم که او واقعاً خوب است. خوب بودن را می توان دست کم گرفت ، اما با مانتل در آگاهی او از صنعت ، پایه و اساس ، اظهارات او در مورد نوشتن که اغلب مرا به عنوان یک رمان نویس با تجربه کمتر تجربه می کند ، واضح است (او نوشتن حکمت را با “شما این را می دانید” نقطه گذاری می کند). او مورد توجه و ملاحظه است.


شما ممکن است فکر کنید، با نوشتن او آنقدر به زندگی مرتبط است که باعث آرامش یا اطمینان می شود. او برعکس اصرار دارد. او می گوید: “من فکر می کنم آنجا مکانی است که هر روز آدم ریسک می کند.” “من فکر می کنم آن را به عنوان یک مکان خطر به جای مکانی که شخص می تواند به آن عزیمت کند. روزهایی وجود دارد که صحنه بزرگی در حال ظهور است و مانند رفتن به سیرک روم است. شما شبکه کوچک و مثلث خود را دارید و همه در آنجا خروشان هستند. “

س bigال اصلی اکنون این است که ، وقتی او بعدی به صحنه می رود ، با چه روبرو خواهد شد؟ مانتل مبارزان زیادی در انتظار شاخه های تیز خود است. دقیقاً صد و سی و هشت دفتر ، در یک جعبه نشسته اند. وی گفت: “آنها ژورنالها ، كتابهای كاری هستند ، اما این بخشی از مقاله من است. دو جعبه بزرگ وجود دارد ، مانند صندوق های دریایی ، پر از وسایل. و در واقع من حتی مطمئن نیستم که در آنها چیست. قطعاتی از یک رمان است که من قبل از شروع Wolf Hall نوشتم ، که آنها را کنار گذاشتم. “

اگرچه فعلاً او نمی خواهد متعهد شود ، حتی به خودش. “بعد از سه گانه من واقعاً خسته شده بودم. . . امسال سعی کردم از زیر تخته سنگم بیرون بروم. من تقریباً می توانم نور روز را ببینم ، اما هنوز آنجا نیستم. ”

“آینه و نور” ، توسط هیلاری مانتل ، توسط نشر چهارم منتشر شده است. ربکا واتسون دستیار سردبیر هنری FT است. رمان او ، “خراش کوچک” ، توسط Faber & Faber در 14 ژانویه منتشر شده است

دنبال کردن FTMag در توییتر ابتدا از جدیدترین داستانهای ما مطلع شوید. به پادکست ما گوش دهید ، فرهنگ تماس بگیرید، جایی که سردبیران FT و مهمانان ویژه درباره زندگی و هنر در زمان ویروس کرونا بحث می کنند. مشترک شدن در سیب، Spotify، یا هر کجا که گوش می دهید